سرنوشت نوجوان ۱۷ سالهای که هشت ماه از ناپدید شدن وی در جاده چالوس میگذرد، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و تنها سرنخ این پرونده در بازداشت بهسر میبرد.
بامداد یکی از روزهای اواسط خرداد ماه سال جاری، ماموران انتظامی پاسگاه ولیآباد هزارچم در جاده چالوس با مظنون شدن به دو سرنشین یک دستگاه موتور سیکلت، دستور توقف دادند و پس از تحقیق اولیه از دو نوجوان ۱۷ ساله با توجه به آنکه راکب موتور فاقد گواهینامه بود، آنها را به سمت پاسگاه هدایت کردند اما در بین راه، هر دو نوجوان به نامهای «اشکان» و «مهیار» با استفاده از غفلت مامور انتظامی پا به فرار گذاشتند و به جاده زدند.
یک روز پس از وقوع این حادثه، «مهیار» به تنهایی راهی تهران شد و به دلیل ناپدید شدن «اشکان»، خانواده وی به دادسرای امور جنایی تهران مراجعه کردند تا قاضی امیراسماعیل رضوانفر دادیار شعبه چهارم، رسیدگی به این موضوع را در دستور کار قرار دهد.
دادیار جنایی پایتخت در اولین اقدامات خود، دستور بازداشت «مهیار» را صادر کرد و ماموران اداره یازدهم آگاهی تهران پس از بازداشت این متهم، وی را به شعبه چهارم دادیاری انتقال دادند.
نوجوان ۱۷ ساله در مقابل دادیار جنایی تهران به بیان اظهاراتی پرداخت و گفت: ساعت ۱۰ شب قبل از حادثه، به همراه «اشکان» در یکی از سفرهخانههای سنتی نشسته بودیم که «اشکان» گفت کاش الان شمال بودیم. من فورا گفتم اگر بخواهی همین الان میرویم. «اشکان» خوشحال شد و یک ساعت بعد سوار بر موتورسیکلت من راهی شمال شدیم. حدود ساعت چهار بامداد، ماموران انتظامی در منطقه هزارچم دستور توقف دادند و چون من گواهینامه نداشتم به قصد توقیف موتور و انتقال ما به پاسگاه، من و «اشکان» را گرفتند. ما هم با استفاده از غفلت ماموری که همراهمان بود از دست او فرار کردیم و به سمت پایین جاده آمدیم. بعد صبر کردیم که هوا روشن شود و به تهران برگردیم. کنار جاده ایستاده بودیم که یک مرد سیاهچرده سوار بر یک موتورسیکلت ۴۰۰ فاقد پلاک، جلوی ما ایستاد و گفت که میتواند ما را تا یک مسیری ببرد. ما هم قبول کردیم و سوار موتور شدیم. پس از طی مسیری، راننده موتور با این ادعا که گرسنه است، به سمت یک جاده خاکی رفت و بعد در جایی که یک طرف آن دره بود و جایی برای نشستن وجود داشت، نشستیم تا صبحانه بخوریم. بعد از خوردن صبحانه، ناگهان آن مرد با چاقو به سمت ما حمله کرد و با انداختن من به زمین، خواست که تجاوز کند. در یک لحظه، «اشکان» فرار کرد و من برای آنکه بتوانم از دست آن مرد رها شوم، به او گفتم که دوستم برای خبر کردن ماموران به سمت پاسگاه رفت. وقتی او به دنبال «اشکان» دوید، من فرصت فرار پیدا کردم و دیگر هیچ خبری از آنها نشد.
پس از اخذ اظهارات این نوجوان، دادیار جنایی دستور بررسی ایستگاههای مخابراتی که «مهیار» مدعی بود از آن مناطق عبور کرده، صادر کرد و در جریان بررسی این موضوع در حالی که چند ماه از این حادثه میگذشت مشخص شد که در اظهارات این متهم، تعارضاتی وجود دارد.
از سوی دیگر، با چهرهنگاری صورت گرفته از مردی که «مهیار» مدعی بود آنها را سوار بر موتورسیکلت خود کرده، شخصی در شهر قزوین به عنوان مظنون بازداشت شد اما تحقیقات پلیس نشان داد که این فرد نقشی در پرونده نداشته و مدتهای زیادی است که به شمال نرفته است.
پس از بهدست آمدن این اطلاعات، «مهیار» مدعی شد تمام آنچه تعریف کرده، دروغ بوده و حقیقت آن است که به دلیل درگیریهایی که از قبل با «اشکان» داشته، روز حادثه با وی درگیر شده و در همان منطقه هزارچم، او را از کوه به پایین پرتاب کرده است.
به دنبال اظهارات جدید این متهم، دستور بررسی منطقه مورد ادعای او صادر شد و صخرهنوردانی حرفهای برای تفتیش محل و یافتن جسد «اشکان» به این منطقه اعزام شدند اما با وجود تلاشهای بسیار و زحمات زیادی که به سبب برفگیر بودن منطقه متحمل شدند، هیچ اثری از نوجوان ۱۷ ساله نیافتند.
این بار نیز «مهیار» تمام اظهارات خود را تکذیب کرد و با انکار آنچه مبنی بر قتل دوستش بیان کرده بود، بر ابهامات موجود در سرنوشت «اشکان» افزود.
به گزارش ایسنا، قاضی رضوانفر با بیان اینکه تنها سرنخ پرونده برای روشن شدن زوایای پنهان این حادثه در بازداشت موقت بهسر میبرد، از هموطنان خواست در صورتی که از سرنوشت «اشکان» خبری دارند یا او را طی ماههای گذشته مشاهده کردهاند، مراتب را فورا به شعبه چهارم دادیاری دادسرای امور جنایی تهران یا اداره یازدهم آگاهی پایتخت اطلاع دهند.
https://lawyernews.ir/?p=256