رییس قوه قضائیه در جلسه اخیر مسئولان عالی قضایی، ایجاد حس ناامنی را خطرناک تر از خود ناامنی توصیف کرد و عملکرد برخی رسانهها را در ایجاد این حس سهیم دانست. مصطفی محمدنجار نیز نقش رسانهها را در زدودن التهاب اجتماعی موثر دانست و هفته گذشته در صحن علنی مجلس از رسانهها خواست که ناخواسته ناامنی را به جامعه القا نکنند.
آملیلاریجانی که با اطلاعرسانی و انعکاس دغدغهها و مطالبات مردم از دستگاههای ذیربط مخالفتی ندارد، تنها رعایت«جانب انصاف و پرهیز از بزرگنمایی» را رکن اصلی در انعکاس این اخبار ذکر کرده و تأکید میکند عملکرد دستگاه قضایی در مقابله با اراذل و اوباش و برخورد با ناامنیهای اجتماعی منصفانه باید ارزیابی شود.
دستگاه قضایی که برخورد قاطع با اشرار را در دستور کار خود قرار داده، فیلتر غیرقابل نفوذی را برای فعالیت عاملان نا امنی در جامعه ایجاد کرده است. در این شرایط، وقوع حتی یک جرم قابل بررسی و حساسیت برانگیز است اما زیر سوال بردن و بزرگنمایی توجیه پذیر نیست و نه تنها به رفع معضل کمکی نمی کند بلکه با نادیده گرفتن مصلحت نظام، احساس ناامنی عمومی را گسترش میدهد.
در این معادله چند وجهی، قوه قضاییه فقط یک وجه برای اقدامات پیشگیرانه است. وزرای کشور، دادگستری، دادستان کل کشور و فرمانده نیروی انتظامی برای بررسی همین مسئله هفته گذشته با نمایندگان مجلس، نشستی مشترک داشتند تا در این رهگذر، تسریع در تصویب لایحه ممنوعیت حمل و بکارگیری سلاح سرد، تدوین قوانین شفاف در پیشگیری از جرایم، تدوین آیین دادرسی خاص برای جرایم خشن و طرح سه فوریتی برای رفع کاستی های قوه قضاییه در برخورد با اشرار مورد تأکید قرار گیرد.
یکی از اشارات موکد مسئولان در این هم اندیشی، نقش رسانه ها به عنوان یکی از وجوه این معادله بود. بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، رسانهها نقش موثری در فرایند آموزش دارند. رسانه هایی که با عنصر بصری پیام را منتقل میکنند، بیش از بقیه تاثیرگذارند و میتوانند با تثبیت برخی ارزشها یا کمرنگ کردن قبح برخی ضدارزشها در کاهش یا افزایش جرایم، نقش ایفا کنند.
به استناد وجود برخی واقعیتها در جامعه نمی توان هر تصویری را در برنامهها و اخبار گنجاند. برخی پیام های رسانه با آزردن روح و روان مخاطب، به شکل غیرمستقیمی باعث ترویج خشونت میشود، هر چند که آن رویداد ریشه درواقعیت داشته باشد.
رسانه مؤثرترین کانال برای ایجاد فضای اجتماعی ناشی از مناسبات به تصویرکشیده شده در پیام های پنهان و آشکار در آن هستند. خشونت و پرخاشگری اغلب ریشه در برخی از همین مناسبات دارد که به سرعت تبی فراگیر پیدا میکنند.
جایگاه رادیو و تلویزیون در این میان حساس تر از بقیه است. رسانه ملی، ظرفیت بالایی در انتقال و القای پیامها و مفاهیم اجتماعی دارد، شاید به همین علت کارشناسان اعتقاد دارند برای الگوسازی و ترویج رفتار و ادبیات کلامی در جامعه حرف اول را میزند.
این روزها کلاهبرداری، دروغگویی، توطئه و خیانت بخش جدانشدنی از قصه سریالها هستند. پرخاشگری، خشونت و جرم و بزه، سوژه برنامه را پیش میبرد. شاید نمی دانیم تاثیر یک تصویر در مغز انسان از هزاران کلمه نافذ تر است. یک تصویر، یک صحنه از یک فیلم به یک باره میتواند چراغ اخلاق و مذهب و حقوق شهروندی را در انسان خاموش کند. دستگاه قضایی و بقیه چقدر باید هزینه کنند تا این چراغ را دوباره روشن کنند.
ورود اطلاعات تصویری به ذهن افراد، آنها را آماده آسیب میکند تا با یک محرک ساده فعال شود. هر چند در پایان بیشتر فیلمها راستگویی بر دروغگویی غلبه میکند، اما آیا این درس به ذهن همه کسانی که به دلایلی مثل اعتیاد، فقر، بیماری روحی و از هم گسیختگی خانوادگی آماده محرک بوده و قادربه تمییز نیستند نیز خطور میکند؟ چه تضمینی که همه مانند برنامه سازان یا مخاطب فرهیخته، پیام را تفسیر کنند و با آستانه تحمل بالا از کنار آن بگذرند؟
به گفته یک روانشناس برخی از افراد که زمینه شخصیتی اعمال جرم و جنایت را دارند، با دیدن بعضی فیلمها نکاتی برداشت میکنند که مطابق با شخصیتشان است و ممکن است برای کسب تجربه هم که شده مرتکب آن رفتار شوند. این افراد، الگویی را به صورت طرح واره در ذهن خود به شکل عملی پیاده کند. حس انتقام جویی این افراد همین جاست که دچار غلیان میشود.
استفاده از مشاوره اصولی روانشناسی در تولیدات رسانه میتواند فرایند الگوپذیری را به فرایندی سازنده و بی خطر مبدل سازد. ضمن این که مسئولان رسانه باید بیش از پیش به جایگاه خطیر خود برای الگو سازی و نهادینه کردن ارزشها در قالب پیام های خود واقف باشند و به عنوان یکی از وجوه معادله اقدامات پیشگیرانه در جامعه، با مسئولیت پذیری بیشتر قدم بردارند.
برگرفته از ماوای
https://lawyernews.ir/?p=1729