در چهارمین جلسه محاکمه متهمان حوادث عاشورا که صبح امروز در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برگزار شد، از ۱۴ متهم حاضر به اتهامات ۵ متهم رسیدگی شد.
در ابتدای جلسه قاضی صلواتی، رییس شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی با تفهیم تبصرههای ذیل مادهی ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری، مادهی ۱۹۲ قانون آیین دادرسی و بند ج مادهی ۱۴ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب خطاب به وکلا، متهمان، خبرنگاران و حضار، از نماینده دادستان درخواست کرد، کیفرخواست را قرائت کند.
نماینده دادستان پیش از قرائت کیفرخواست انفرادی متهمان، درخواست کرد فیلمی از حوادث عاشورا پخش شود.
پس از نمایش این فیلم، فراهانی نمایندهی دادستان تهران به قرائت کیفرخواست متهم پرونده اول پرداخت و گفت: این متهم مجرد، دانشجو، متولد سال ۱۳۶۸ فاقد سابقهی کیفری با نام مستعار امین متهم به محاربه، افساد فیالارض، اجتماع و تبانی جهت انجام جرائم علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و توهین به مقامات ارشد نظام است.
وی گفت: متهم از جمله فعالان سیاسی در دانشگاه دامغان بوده و حضور فعال در جمع نمازگزاران نمازجمعهی تهران به امامت آقای هاشمی رفسنجانی را داشته و در تعدادی از اغتشاشات نیز حضور به هم رسانده است.
نمایندهی دادستان تهران گفت: متهم در بخشی از اعترافاتش به سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور اعتراف داشته چون او معتقد بوده منظورش از این شعار رئیس جمهور است.
قاضی صلواتی در ادامه متهم پروندهی اول را فراخواند و اتهامات مندرج در کیفرخواست را به منظور دفاع برای وی قرائت کرد.
متهم پروندهی اول از دادگاه خواست قبل از دفاع در مورد اقداماتش صادقانه مطلبی را بگوید و گفت: ۴ روز در اغتشاشات حضور داشتم. روز اول چهلم کشته شدگان بود که قصد داشتم به بهشت زهرا بروم در نهایت بعد از راضی کردن خانوادهام با پدرم به هفت تیر رفتیم و من به میان جمعیت رفتم. حدود ۲۰ دقیقه شعار مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر دولت مردم فریب و الله اکبر سر دادم. وقتی شعارهای ساختارشکنانه را شنیدم تعجب کردم. وقتی نیروهای پلیس آمدند ما رفتیم.
وی در ادامه گفت: در نماز جمعهای که به امامت آیت الله هاشمی رفسجانی برگزار شد به همراه برادر کوچکم و پدرم به خیابان قدس رفتم و از جمعیت فیلم و عکس گرفتم. وقتی اوضاع متشنج شد ما رفتیم اما در خیابان فاطمی مردم شعار سر میدادند من وارد جمعیت شدم وقتی پلیس حمله کرد ما متفرق شدیم.در روز قدس نیز وقتی صحنههایی را از تلویزیون دیدم تصمیم گرفتم به تجمعات بروم. وقتی به میدان انقلاب رسیدم در آنجا شعارهایی در حمایت از آیتالله صانعی و نه غزه و نه لبنان سر میدادند، عکس گرفتم سپس به ولیعصر رفتم جمعیت به سمت میدان ونک حرکت کرد که پلیس حمله کرد و آنها متفرق شدند بعد از این دیگر در اغتشاشات شرکت نکردم با وجود اینکه ۱۳آبان کلاس نداشتم در تجمعات شرکت نکردم.
وی در ادامه افزود:اما در روز عاشورا خبر داشتم که در هر مناسبتی تجمعی صورت میگیرد به چهارراه ولیعصر رفتم جمعیتی از سمت شرق آمد فیلم گرفتم اما وارد جمعیت نشدم.
نیروهای پلیس گاز اشک آور زدند نفسم بالا نمیآمد به کوچهای رفتم جمعیت متفرق شد، پس از چند دقیقه جمعیت دوباره جمع شد. سطل آشغال را آتش زدند برخی سینه زنی میکردند و برخی شعار میدادند. چند بار پلیس حمله کرد جمعیت به آنها سنگ زدند من فقط فیلم میگرفتم. در آن لحظه وارد جمعیت شدم و سنگ برداشتم اما نیروهای پلیس از ما دور بودند چند بار به سمت نیروهای پلیس سنگپرانی کردم بعد از چند دقیقه جمعیت متفرق شد و من وارد خانهای شدم. ۲۰ دقیقه در آنجا نشستم سپس تصمیم گرفتم به خانه بروم در میان راه فردی را که زخمی بود دیدم به همراه چند نفر دیگر او را به بیمارستان بردیم.
متهم پرونده اول ادامه داد: مجدد تصمیم گرفتم به خانه برگردم و در میانه راه صحنههایی را دیدم که فکرش را هم نمیکردم. دیگر جنگ خیابانی بود و اعتراض نبود. از این صحنهها به صورت نامحسوس فیلم گرفتم سپس به خانه رفتم. و فیلمها را به هیچ جا ارسال نکردم برای نشان دادن به دوستانم گرفته بودم.
متهم پروندهی اول در ادامه گفت: سنگ پرانی و حضور در تجمعات معلولی است که علتهای آن باید بررسی شود.
وی در مورد فعالیتهای سیاسی خود گفت: در اوایل سال ۸۷ وارد انجمن اسلامی شدم و از همان موقع به سمت اصلاح طلبان گرایش داشتم و خانوادهام نیز به این گروه گرایش داشتند و من هم به سمت شخصیتهایی رفتم که در چارچوب نظام بودند. من فقط با ستاد آقای احمدینژاد درارتباط بودم. برای میزگردی از تمامی ستادها دعوت به عمل آمد که این میزگرد به سخنرانی دو نفر منتهی شد.
متهم پرونده اول گفت: ۱۵ ماه قبل از انتخابات احزاب اصلاح طلب به شدت فعال شدند. سایتها و منابع خبری مرتب اخبار ارسال میکردند و با مقالات و اخبار بمباران خبری ایجاد کردند و برای ما جو منطقی به وجود آوردند که همهی ما به ولایت فقیه اعتقاد و التزام داریم. اما ایشان معصوم نیستند ممکن است اشتباه کنند بعد از انتخابات به ما القا شد که ولی فقیه در مورد انتخابات اشتباه میکند و حق را فدای مصلحت اندیشی میکند و صدا و سیما به عنوان رسانهی ملی سانسور میکند که به سمت ماهوارهها رفتیم و القا شد که روزنامهها سانسور میشود که به همین لحاظ به سمت سایتها و منابع خبری غیر رسمی رفتیم که شایعات شروع شد.
متهم پروندهی اول افزود: در نشست یکی از کاندیداها در میدان فاطمی حضور داشتم که یکی از خبرنگاران از وی پرسید گفتهاید برای پیروزی آمدید پس میگویم جناب آقای رئیس جمهور که حضار کف و سوت زدند که پس از آن اسام اس و خبر منتشر شد.
پس از اعلام نتیجه انتخابات، احساس کردیم پشتمان خالی شده است یک دفعه شکست بدی خوردیم، اولین گزینهای که به فکر ما رسید این که شعار خوبی ندادیم یا خوب عمل نکردیم.
وی افزود: در انتخابات قبلی نیز گفته میشد تقلب صورت گرفته که این موضوع در این انتخابات نیز مطرح شد. از آنجا که انتخابات قبلی، این موضوع توهمی بود اما دامن زدن خواص به تقلب برای ما این موضوع را مطرح کرد که تقلب صورت گرفته است.
وی خطاب به دادگاه گفت: شما ببنید چند نفر از خواص گفتند که ما این دولت را به رسمیت نمیشناسیم؟ کسانی که در نظام تایید صلاحیت شدند و از مسئولان نظام بودند این موضوع را بیان کردند. اما در این میان چند نفر سکوت کردند. در مراسم تحلیف و تنفیذ ببنید چه کسی از خانوادهی انقلابیون و شهدا شرکت نکردند. سپس در اعلامیهای عنوان شد که در نظام سیاسی ایران کودتای سیاسی شده است و تنها راه این است که به کف خیابان بیایید و باید حقتان را بگیرید. این جو خبری باعث شد که ما هم جزیی از جریان بشویم.
وی در دفاع از کیفرخواست صادره و اتهام عنوان شده در آن گفت: بعد از انتخابات من و امثال من برای این که منفعل نباشیم و به خاطر اعتماد به کسانی که معتقدان به امام و نظام بودند نه از منافقین، این اقدامات را انجام دادیم.من به عنوان جوان ۲۰ ساله به کدام نهاد امنیتی متصل هستم که بدانم تقلب، تخلف و غیره اتفاق افتاده یا نه؟ و همین موضوع باعث شد که امروز در اینجا باشم و پشتم خالی شده باشد.
قاضی در مورد انگیزه و هدف اصلی این متهم در حضور در تجمعات روز عاشورا پرسید که متهم گفت: اتهام محارب به من زده شده. محارب با نظام جمهوری اسلامی مخالف است. یک نفر در این دادگاه دلیل قانع کننده بیاورد که من با نظام جمهوری اسلامی مخالفت دارم. آنقدر عقلم میرسد که نظام اسلامی هیچ چیز برای من نداشته باشد، امنیت دارد.
متهم پرونده اول در مورد اتهام افساد فیالارض گفت: من فکر نمیکنم اگر تقلب یا کودتای سیاسی رخ داده باشد حضور در خیابان افساد فی الارض باشد. من برای خدمت به مملکت در خیابان حضور پیدا کردم.
قاضی صلواتی پرسید: عکس شما در حالی که در آشوب عاشورا سنگپرانی میکردید وجود دارد قبول دارید؟ صراحتا بگویید انگیزهتان از این حضور و سنگپرانی چه بود؟
متهم گفت: بله قبول دارم. وقتی من تقلب را قبول کردم برای مقابله با عوامل آن به خیابان رفتم.
قاضی صلواتی در ادامه سوال کرد: شب نامهای در دانشگاه دامغان توزیع کردی و چند بیانیه را نیز امضاء کردی چه دفاعی دارید؟
متهم در دفاع از خود گفت: من اصلا شب نامه را نخواندم و در رودروایسی آن را امضا کردم سپس توزیع کردم اما در مورد بیانیههای تحکیم وحدت باید بگویم انجمن اسلامی علوم پایهی دانشگاه دامغان بیانیههای ساختار شکنانهای که تحکیم وحدت صادر میکرد را قبول نداشت و فقط ما دو بیانیهای که قبل از انتخابات در مورد اینکه احمدینژاد باید برود و در حمایت از انجمن اسلامی را امضاء کردیم که انگیزهی ما فشار بر هیات نظارت دانشگاه بود.
متهم پرونده اول خاطرنشان کرد: در روز عاشورا در حالی که پلیس گاز اشک آور پرتاب میکرد فاصلهاش آنقدر زیاد بود که به ما نمیرسید من خون کسی را مباح ندانستم که سنگ میزدم اما وقتی که سنگ میزدم احساس آرامش میکردم اما در آنجا کسی زخمی نشده است.
قاضی از متهم دربارهی حضور در تجمع ۲۵ خرداد سوال کرد که متهم گفت: من در این تجمع حضور نداشتم و در دامغان بودم.
در ادامه وکیل متهم پروندهی اول به دفاع از موکلش پرداخت و گفت: جهت تحقق جرم سه رکن قانونی، مادی و معنوی یا عنصر روانی نیاز است و در بزه محاربه و افساد فیالارض ارکان مادی و معنوی جرم وجود ندارد، به صراحت مادهی ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی مورد استناد نمایندهی دادستان، تبصرهی ۳ این ماده بیان میکند که بین سلاح سرد و گرم تفاوت وجود دارد. سوال این جاست که آیا موکل قصد و انگیزهی ایجاد رعب، سلب آزادی و امنیت مردم را داشته است؟
وی افزود: جوانی که به او القای تقلب شده و تحت تاثیر شرایط بعد از انتخابات بوده قصد ارعاب و ایجاد هراس بین مردم را نداشته و در بزه انتسابی سوء نیت عام و خاص به وجود نیامده و موکلم به قصد اعتراض در تجمعات غیرقانونی حاضر شده است.
وی در ادامه گفت: اکثر علما، سنگ را جزو اسلحه سرد به حساب نمیآورند و امام خمینی (ره) نیز چوب و سنگ را به عنوان اسلحه محسوب نفرمودهاند. به همین دلیل اتهام محاربه و افساد فیالارض متوجه موکلم نیست و تقاضای برائت او را دارم.
وکیل متهم پرونده اول در دفاع از اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور گفت: موکلم جنبهی اعتراضی داشته اما او راهش را اشتباه رفته است.
وی در دفاع از اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، گفت: موکل بارها بیان داشته که خط من خط امام (ره) است و اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی دارم و از شعارهای ساختار شکنانه عدهای خاص تبری جسته و از آنها ناراحت شده بود.
وکیل متهم پرونده اول در دفاع از اتهام توهین به مقامات ارشد نظام گفت: موکل تحت تاثیر جو تجمعات اعتراض قرار گرفته و قصد توهین و اهانت به مقامات را نداشته است. در راستای اتهام داشتن تجهیزات ماهواره باید بگویم چنین تجهیزاتی از منزل ایشان کشف نشده و اگر هم بوده ایشان یکی از اعضای خانواده است.
وی خاطرنشان کرد: با در نظر گرفتن وضعیت خاص موکل که جوانی دانشجو با سن و سال کم و فاقد سابقهی کیفری بوده و تحت تاثیر شرایط به وجود آمده قرار گرفته و در اظهاراتش از مقام معظم رهبری عذرخواهی و تقاضای عفو کرده، استدعا دارم با رعایت مادهی ۲۲ قانون مجازات اسلامی و رافت اسلامی موجبات بازگشت وی به آغوش خانواده را فراهم کنید تا دینش را به کشور اسلامی ادا کند.
قاضی صلواتی متهم پرونده اول را به منظور اخذ آخرین دفاع فرا خواند که وی در بیان آخرین دفاع گفت: من مختار در تصمیم گیری بودهام. دو اشتباه بزرگ کردم که اولی مسبب دومی بود. اولین اشتباهم این بود که دربارهی منابع خبری و گروهها تحقیق کامل و جامع نکردم، ما را به بیراهه کشاندند و دومین اشتباهم این بود که هرچند میگفتم خط امام، اما یک جمله امام (ره) را فراموش کرده بودم که بازجویم به یادم آورد که امام (ره) فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبی نرسد.من وقتی در زندان بودم در تلویزیون دیدم که سران بزرگ اصلاحات در این دادگاه ایستادهاند. از مقام معظم رهبری عذرخواهی میکنم و از دادگاه طلب عفو و بخشش دارم.
نمایندهی دادستان تهران در توضیح صحبتهای وکیل متهم پروندهی اول گفت: در باب محارب اختلاف نظر زیادی وجود دارد که این موضوع جای بررسی دارد و تصمیم با ریاست دادگاه است. اما هر حاکمیتی این حق را دارد که از خودش دفاع کند.اگر ما ایشان را به عنوان معترض بشناسیم در یک هفتهی اول قابل پذیرش بود.تا چه مدتی حکومت اجازه بدهد که معترضی خودسرانه در خیابان تصمیم بگیرد.
وی گفت: افرادی که امروز به خیابان میآیند معارض هستند و با الفاظ زیبا، حقوق بشری و برگرفته از فلسفهی غرب نمیتوان آن را تغییر داد. ما مردم ایران را در حد میدان و چهار راه ولیعصر ترجمه نکنیم. مردم ایران ۷۰ میلیون نفر هستند. همهی مردم کفری شدهاند که تا چه زمانی این موضوع ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار حقوقی ایسنا، فراهانی نماینده دادستان پیش از قرائت کیفرخواست متهم پرونده دوم تذکر داد: با توجه به اینکه متهم پرونده دوم “ر.د” در فیلم تهیه شده حضور دارد لطفا مجددا فیلم پخش شود.
پس از پخش مجدد فیلم، فراهانی به قرائت کیفرخواست انفرادی”ر.د” پرداخت و اتهامات وی را اجتماع و تبانی برای ارتکاب به جرم علیه امنیت کشور، تحریک به آتش زدن اموال عمومی و تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات در پی فراخوان رسانههای معاند برشمرد و گفت: براساس گزارش معاونت اطلاعات ثارالله، مستندات پرونده و تصاویر موجود از وی در اغتشاشات مبنی بر پرتاب کردن چوب به سطل زباله و اقرار صریح و مقرون به واقع متهم و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده تقاضای کیفر قانونی برای متهم دارم.
قاضی صلواتی در ادامه با تفهیم اتهامات متهم پرونده دوم از وی خواست تا از خود دفاع کند.
متهم پرونده دوم در دفاع از خود گفت: همه میدانند که شور و حال انتخابات در این دوره چگونه بود، بنده هم درگیر شدم و در انتخابات شرکت کردم و مسایل بعد از انتخابات با توجه به ادعایی که کاندیدای ما داشت ادامه یافت و هجمه تبلیغاتی بسیار زیاد بود و در روز عاشورا این هجمه زیادتر هم شده بود.
وی افزود: من میخواستم بدانم که این گروه چقدر میتواند نیرو جمع کند. این باعث شد که در روز عاشورا به پل کالج بروم، وقتی رسیدم شرایط غیرعادی بود، عدهای در و دیوار شهر را میکندند، ماشینها را وارونه میکردند و آتش میزدند و این اتفاقات با تصور من از تجمع فاصله داشت. در پل کالج دیدم که عدهای به ماموران امنیتی حمله کردند و من اعتراض کردم که نزنید و حتی به سمت نیروهای امنیتی رفتم و دستم را به سوی جمعیت بلند کردم که نزنید و من هم مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. اگر چه من آنجا بودم اما شرایطی که من میخواستم آنجا نبود.
متهم “ر.د” در ادامه گفت: از پل کالج به یک خیابان فرعی که به پارک دانشجو میرسید رفتم، آنجا هم شلوغ بود، سطل آشغال آتش زده بودند و چند خانم در حال زدن یکی از ماموران امنیتی با مشت و لگد بودند و من جلو رفتم و کاپشن مامور را روی سرش انداختم و او را بیرون کشیدم و به کمک دو نفر دیگر تحویل دایره ویژه دادیم.
وی ادامه داد: چون شلوار من خونی شده بود به پارک دانشجو رفتم و شلوارم را تمیز کردم و کلاه آن مامور را به دلیل خونریزی که در ناحیه سر داشتم بر سر خودم گذاشتم بعد به خیابان رودکی رفتم در آنجا اوضاع خوبی نبود. من هم از یک المکی که آنجا قرار داشت پارچه سبزی برداشتم و به گردنم آویزان کردم و مرتکب بزرگترین اشتباه زندگیام شدم.
متهم پرونده دوم افزود: پشتیبان کسانی که در تجمعات شرکت میکنند افراد دیگری هستند.گاهی آدم در شرایطی قرار میگیرد که نمیتواند خود را کنترل کند و کار ناشایستی انجام میدهد که در شرایط عادی انجام نمیدهد. من هم در آن شرایط جوگیر شدم و احساس کردم صحنهای شبیه چهارشنبه سوری بود و یک تخته برداشتم و در آن سطل آشغال انداختم.
متهم پرونده دوم در ادامه دفاعیات خود گفت: من شرمنده امام حسین(ع) و شیعیان هستم، کار اشتباهی را که کردم قبول دارم اما با توجه به اینکه قوه قضاییه مرجع و پناه ستم دیدگان است باید بگویم من هم ستم دیدهام. درست است که با اقدامی که انجام دادهام نادانی کردهام و برای خود زلالت خریدهام اما از طرف دیگر در شش ماه گذشته محیط رسانهای کشور آلوده بود. کاندیدایی هم که مورد اطمینان ما بود به ما ستم کرد. پس من هم ستم دیدهام.
وی با اظهار پشیمانی از عملی که مرتکب شده است، عنوان کرد: خواهش میکنم که عمل من را تعبیر به جوگیری کنید نه کار عمدی. سیاستمدار مورد نظر ما نباید با ما این کار را میکرد.
قاضی در ادامه از وی سوال کرد آیا شما براساس فراخوان رادیوهای خارجی در تجمع شرکت کردید که متهم پاسخ داد: موقعی که قرار است تجمعی برگزار شود در خیابان و جاهای مختلف درمورد آن صحبت میشود اما من این موضوع را از بی بی سی هم شنیدم.
وی گفت: به عنوان یک ناظر اجتماعی کنجکاو بودم که ببینم که وقایع اجتماعی به کدام سمت میرود. به علاوه اینکه من بر اساس تصادف در آن شرایط قرار گرفتم.
متهم پرونده دوم در پاسخ به این سوال قاضی صلواتی که عکسها نشان میدهد شما به ماموران حمله کردهاید؟ گفت: به چشمان فرزندم قسم میخورم من دستم را روی کسی بلند نکردم و صدایی که در تصویر است صدای من است که میگویم نزنید. من آن مامور امنیتی را از زیر دست مردم بیرون آوردم و اهل خشونت نیستم.
متهم در پاسخ به این تذکر قاضی صلواتی که آیا شما فرق چهارشنبه سوری را با عاشورا نمیدانستید؟ عنوان کرد: من این عبارت را برای توصیف به کار بردم برای اینکه آن شرایط را توصیف کنم.
در ادامه جلسه وکیل متهم پرونده دوم در جایگاه قرار گرفت و گفت: محتویات پرونده نشان میدهد اتهاماتی مانند شرکت در تجمع عاشورا و آتش زدن سطل زباله از طریق انداختن چوب در آن توسط متهم به دلیل شرایط خاص آن روز بوده است و موکلم با قصد قبلی مرتکب این اقدام نشده است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه موکل برای بار اولین مرتکب جرم شده و فعالیت به نفع گروههای ضد انقلاب نداشته و فاقد سابقه محکومیت کیفری است، از محضر دادگاه تقاضای بخشش برای موکل کرد.
متهم پرونده دوم در آخرین دفاع خطاب به قاضی عنوان کرد: در جلسه پیش گفتید بالاتر از قاضی هیچ کس جز خدا نیست و خداوند ارحم الراحمین است. پس شما هم با من مهربان باشید و من جز تقاضای بخشش چیز دیگری نمیتوانم بگویم.
وی در ادامه بر جوگیر شدن در شرایط روز عاشورا تاکید کرد و گفت: ما به وجود آورنده آن حوادث نیستیم و من حتی یک ضربه کوچک به آن مامور انتظامی نزدهام. درست است که خطایی مرتکب شدهام اما در مقابل جان آن مامور را هم نجات دادهام.
در ادامه، فراهانی نماینده دادستان به قرائت کیفرخواست “الف.ش” متهم پرونده سوم پرداخت و گفت: اجتماع و تبانی به قصد جرایم علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی با شرکت مستمر در اکثر تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات پس از انتخابات به خصوص عاشورا و شعار دادن علیه نظام اسلامی، توهین به مقام معظم رهبری و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره اتهامات “الف.ش” است.
نماینده دادستان در ادامه گفت: بر اساس محتویات پرونده با توجه به شرکت فعال متهم به عنوان لیدر در اغتشاشات، دادن شعار، پخش تصاویر متهم از طریق سیمای جمهوری اسلامی و با توجه به ممنوعیت به کارگیری تجهیزات ماهواره تقاضای مجازات طبق قانون را برای متهم دارم.
متهم پرونده سوم پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی صلواتی گفت: من اصلا در انتخابات شرکت نکردم و تحت تاثیر جو ماهواره در تجمعات ۲۵ خرداد و تجمع توپخانه شرکت کردم و بعد از سخنان رهبری در هیچ تجمع دیگری شرکت نکردم.
وی افزود: در برنامهها فیلمهای صحنه سازی شده از برخورد نیروهای امنیتی با مردم میدیدم به خصوص در مورد ۱۳ آبان که در وجود من احساس شور ملی تقویت شد انگار که عدهای حالت اسرائیلی دارند و مردم را میزنند. در صدای آمریکا فیلمها به خوبی این مساله را القا میکرد.
وی در ادامه دفاع از خود گفت: به همین جهت من سعی داشتم در تظاهرات روز عاشورا شرکت کنم. خانمم که ترسیده بود جلوی من را گرفت، من او را به طرفی هل دادم و علی رغم مخالفت خانواده به میدان امام حسین (ع) رسیدم اما دیدم خبری نیست و مایوس شدم، به میدان سپاه رفتم آنجا حدود ۳۰ نفر حضور داشتند که ۱۰ نفر اراذل بودند و ۲۰ نفر دیگر تحت تاثیر جو ماهواره آمده بودند.
وی در ادامه گفت: در آنجا شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه داده شد و از میدان سپاه تا سر بهار تجمع ادامه داشت. هیچ سنگی پرتاب نشد، وقتی به خیابان بهار رسیدیم عدهای از مردم عزادار انقلابی به سمت ما آمدند، ما هم ترسیدیم و متواری شدیم.
متهم پرونده سوم افزود: شب که تصاویر تجمعات را از تلویزیون دیدم و قبل از آن اعلام کردند که سوت و کف زده شده است من ناراحت شدم و احساس کردم از ما سوء استفاده شده و هنگامی که تصویر خودم را دیدم احساس کردم که عروسک خیمه شب بازی اندیشههای خارجی شدهایم.
متهم پرونده سوم با بیان اینکه ماسکی که در تجمعات زده است را خانمی در تجمع به او داده و از قبل نیاورده است، افزود: بعد از دیدن تصویر خودم در تلویزیون مو و ریش خود را زدم و به شهرهای مختلف متواری شدم که در نهایت زمانی که مجدد به تهران برگشته بودم مشاهده کردم نیروهای امنیتی به درب منزلمان آمدند. به دوستم زنگ زدم و قرار شد که شخصی در کرمانشاه به من کمک کند و موقعی که با همسرم در خانه یکی از دوستان قرار گذاشته بودیم نیروهای امنیتی مرا بازداشت کردند.
وی با بیان اینکه علی رغم ذهنیتی که قبل از دستگیری از بازداشتگاه داشته برخورد خوبی با وی شده است، عنوان کرد: آنجا فهمیدم که چقدر در اشتباهم لذا از دادگاه تقاضا دارم به خاطر سن کم، باردار بودن همسرم و اینکه آنجا هیچ شعاری علیه ولایت فقیه غیر از “مرگ براصل ولایت فقیه” داده نشد مرا مورد عفو و بخشش قرار دهند.
متهم پرونده سوم در پاسخ به این سوال قاضی صلواتی که با چه انگیزهای وارد تجمعات عاشورا شدی؟، عنوان کرد: من تحت تاثیر فیلمهای صدای آمریکا قرار گرفتم و احساس میکردم که من در خانه نشستهام و زن و بچه مردم در خیابان هستند و از این نظر عذاب وجدان داشتم.
متهم پرونده سوم در پاسخ به این سوال قاضی که با توجه به اینکه عامل اصلی سر دادن شعارها شما بودهاید آیا با گروهکهای ضد انقلاب ارتباط داشتید؟ گفت: من فقط برنامههای صدای آمریکا را دیدم و بعد از اینکه تصویر خودم را از تلویزیون دیدم از طریق سایت اینترنتی شماره تلفن عفو بین الملل را پیدا کردم و تماس گرفتم ولی هیچ وقت نتوانستم گفت و گویی انجام دهم.
قاضی صلواتی در ادامه از متهم پرسید: آیا شما از حضور منافقین، فرقه بهائیت و سلطنت طلبها در حوادث عاشورا مطلع بودید؟ که او پاسخ داد: صدای آمریکا میگفت اینها مردم هستند ولی من بعدا احساس کردم که بازیچه شدهام و شعارها هدف دار است اما این موضوع را بعد از اینکه به تجمع آمده بودم متوجه شدم.
متهم پرونده سوم درباره این سوال قاضی که آیا شما که هدایت شعارها را برعهده داشتید، از جایی رهبری میشدید؟ گفت: من به دلیل اینکه قد بلند بودم یکی، دو نفر شعارها را به من میگفتند و من آنها را بلند اعلام میکردم و نمیدانم که این شعارها خودجوش بود یا رهبری میشد.
در ادامه جلسه رسیدگی به پرونده متهم سوم وکیل مدافع وی با بیان اینکه هدف قانونگذار از تعیین و اعمال مجازاتها چیزی جز اصلاح مجرمان نیست، افزود: در خصوص اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام با توجه به محتویات پرونده فعالیتی که تعریف کلمه تبلیغ را بتوان در مورد آن به کار برد در سوابق متهم دیده نمیشود.
وی با بیان اینکه متهم هیچ فعلی که مشمول جرم اجتماع و تبانی باشد انجام نداده است، افزود: با توجه به اظهار ندامت متهم، جوان بودن، متاهل بودن، عدم سابقه و وجود سابقه افسردگی در پرونده و احساساتی شدن متهم تقاضای رافت اسلامی را از محضر دادگاه خواستارم.
متهم پرونده سوم در آخرین دفاع از خود گفت: دفاعی ندارم جز اینکه اشتباه کردم، شرمنده ملت هستم و احساس میکنم عروسک خیمه شب بازی صدای آمریکا شدم و از مقام معظم رهبری میخواهم به خاطر توهینهایی که کردم مرا ببخشد.
در پایان محاکمه متهم پرونده سوم، نماینده دادستان به ذکر دو نکته درباره دفاعیات وکیل پرداخت و گفت: وکیل برائت موکلش را از اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام درخواست کرده و ادعا میکند که این جرم به وقوع نپیوسته است در حالی که ایشان در پی فراخوان رسانههای ضد انقلاب عامدانه و آگاهانه وارد اغتشاشات شده است و با شرکت در تجمعات خوراک تبلیغاتی علیه نظام فراهم کرده است.
وی ادامه داد: درباره اتهام اجتماع و تبانی نیز موکل نظر به برائت متهم دارد و من از وکلا خواهش میکنم نسبت به ماده ۶۱۰ قانون مجازات دقت بیشتری داشته باشند. در این ماده قید نشده است که اجتماع و تبانی باید به این صورت باشد که قراردادی امضا شود بلکه این ماده اطلاق دارد و در این حوادث هم مرکزیتی یا در خارج و یا در داخل تبلیغ میکند و از هواداران میخواهد که در یک روز مشخص به خیابان بیایند و این اجتماع و تبانی نانوشته است.
در ادامه، نماینده دادستان تهران کیفرخواست متهمه پرونده چهارم را قرائت کرد و گفت: متهمه پرونده چهارم ۳۰ ساله، مدرس خصوصی زبان، مجرد، بازداشت با صدور قرار بازداشت موقت از ۲۸/ ۱۰ /۸۸ متهم به اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره است.
وی با قرائت بخش دیگری از کیفرخواست گفت: اتهام این متهمه محرز است و با استناد به مواد ۶۱۰ ، ۵۰۰ از قانون مجازات اسلامی و ماده ۹ قانون ممنوعیت به کارگیری دریافت از تجهیزات ماهواره تقاضای کیفر وی را دارم.
فراهانی هم چنین افزود: اتهام جاسوسی، ارتباط مشکوک با کارکنان سفارت آلمان و داشتن روابط غیراخلاقی گسترده با برخی افراد در خصوص متهمه این پرونده مفتوح و تحت رسیدگی است.
قاضی صلواتی متهمه پرونده چهارم را به منظور دفاع از اتهامات مندرج در کیفرخواست فرا خواند.
متهمه پرونده چهارم از دادگاه خواست تا پیش زمینهای در مورد اتهاماتش بگوید و افزود: تا دو ماه قبل از انتخابات اصلا نمیدانستم قرار است در ایران انتخاباتی برگزار شود تا اینکه SMSای از یکی از استادانم دریافت کردم اما متوجه معنی آن نشدم. تا یک هفته قبل از انتخابات پارچه سبز روی آنتنهای ماشینها دیدم، از راننده در مورد آن پرسیدم. گفت این سمبل یکی از کاندیداها است که من آن کاندیدا را نمیشناسم اما سه روز قبل از انتخابات عکس ایشان را دیدم و با تاریخچه فعالیت وی آشنا شدم و تازه متوجه منظور اس ام اس استادم شدم.
متهمه پرونده چهارم با تاکید بر اینکه من فقط رای دادم و برگشتم، گفت: شب انتخابات استادم به من اس ام اسی داد که کاندیدای مورد نظر ما برنده شده است. من حتی مناظرهها را نیز ندیده بودم. یکی از متهمانی که در حال حاضر در جلسه حاضر است به من گفت آقای احمدی نژاد رای آورده، با استادم تماس گرفتم و گفتم شما که گفتید کاندیدای ما رای آورده که او در مورد درگیریها و بحث تقلب برایم توضیح داد. وقتی به خانه رفتم، شبکه بی بی سی و سی ان ان صحنههایی از کشته شدن مردم و آتش سوزی را پخش میکرد و در راهپیمایی سکوت از روی کنجکاوی شرکت کردم. در تظاهرات دوم از میدان امام خمینی تا فردوسی با دوستم رفتم، همه به خاطر کشته شدگان مشکی پوشیده بودند. آن راهپیمایی نیز سکوت بود و هیچ کس شعار نداد.
متهمه پرونده چهارم با اشاره به حضور نیم ساعتی اش در مسجد قبا گفت: در آن تجمع نیز سکوت بود و وقتی نیروها آمدند ما رفتیم، من و دوستم هیچ شعاری علیه مقام معظم رهبری ندادیم. من به نظام جمهوری اسلامی ایران عقیده دارم. وقتی آیت الله خامنهای فرمودند نروید من و دوستانم نرفتیم و شرکت نکردیم. شعارها تند شد و از بحث تقلب به بحث کل نظام کشیده شد که ما آنها را رها کردیم.
وی در ادامه گفت: من در ایمیلم با چند نفر ارتباط داشتم، به سه نفر میل فرستادم.
متهمه پرونده چهارم در رابطه با ارتباطش با دیپلماتهای آلمانی گفت: دو سال و نیم پیش در رستورانی با یکی دو نفر از دیپلماتهای آلمانی آشنا شدم و با آنها صحبت کردم، چند بار به جشنهای آنها که حد و مرز اسلامی رعایت نمیشد رفتم، زیرا قبل از آن به خاطر مشکلاتی که در ازدواجم به وجود آمده بود افسرده و خانه نشین شده بودم اما من ارتباط خاصی با آنها نداشتم. در این مدت سفرهای یک روزهای به یزد، فشم، لواسان، کردان با این دوستانم داشتیم. اشتباه من بود که یکی از میلهایی که به من رسیده بود با این محتوا که آقایی در خیابان مژده شکنجهگر در اوین و کهریزک است که بعدا متوجه شدم که مردم او را کتک زده بودند و سپس مشخص شد که فردی با او خصومت داشته و او در دولت نبوده را به آن دیپلمات ارسال کردم که آنها نیز گفتند این خبرها قدیمی است.
متهمه پرونده چهارم در ادامه افزود: دیپلماتهای آلمانی کیسههایی حاوی دستبند سبز را به چند نفر دادند تا توزیع کنند اما من این کار را نکردم. سه شبانه روز به خاطر فیلمی که در آن مادر یکی از کشته شدگان صحبت کرده بود را دیدم نخوابیدم و فقط گریه کردم.
قاضی صلواتی از متهمه پرسید روی دستبند چه چیزی نوشته شده بود؟
متهمه پرونده چهارم در پاسخ گفت: روی دستبند سبز نوشته بود I am neda که مشخص است از جای دیگر به ایران وارد شده است.
وی در مورد داشتن تجهیزات دریافت از ماهواره گفت: به دلیل اینکه تخصصم زبان بود شبکههای بی بی سی و سی ان ان را گوش میکردم و زمانی که دیدم یک بسیجی با لباس شخصی توسط مردم کتک میخورد من برای آقای بسیجی هم گریه کردم. من کشورم را دوست دارم. فامیلهای زیادی از من در خارج از کشور زندگی میکنند. از من خواستند تا به آنجا بروم اما من وطنم را دوست داشتم و نرفتم. از اینکه میدیدم ایرانیها به جان هم افتادهاند ناراحت بودم. من خانواده مذهبی داشتم اما با قرآن مانوس نبودم. در بازداشت چون تک نفره بودم با قرآن آشنا شدم، در قرآن اشاره شده که خداوند کسانی را که لیاقت دارند و از نور به تاریکی هدایت شدهاند کمک میکند. من فکر میکنم این جوری هدایت شدم و یک ذره لایق بودم که الان اینجا هستم.
قاضی صلواتی از متهمه پرسید: چگونه از وقوع تجمعات آگاه میشدید؟
متهمه گفت: دهان به دهان متوجه زمان تجمعات میشدیم و در محلهای که ما زندگی میکردیم روی دیوارها مینوشتند اما من هیچ اس ام اسی برای کسی ارسال نکردم.
قاضی صلواتی از متهمه پرسید: با دیپلمات آلمانی علاوه بر ارتباط حضوری، ارتباط دیگری نداشتی؟
متهمه گفت: از طریق ایمیل با هم ارتباط داشتیم اما صحبت سیاسی نداشتم. از آنجایی که افسردگی داشتم دوستانم را از خودم دور کرده بودم و دوست زیادی نداشتم. با این حال من هیچ اطلاعاتی نداشتم که به آنها بدهم.
قاضی صلواتی پرسید منزلی که در آن پارتیهای آن چنانی با حضور دختران و پسران ایرانی برگزار میشد متعلق به دیپلمات آلمانی بود شما چند جلسه در آن شرکت کردید؟
متهمه گفت: بله، دو ، سه جلسه شرکت کردم و عکسهای داخل پرونده متعلق به من است.
قاضی صلواتی پرسید آیا دیپلماتها در ایران حضور دارند؟
متهمه گفت: یکی از آنها یک سال و نیم پیش از ایران رفت و دیگری تا زمان بازداشت من در ایران بود که قاضی صلواتی گفت: پس از دستگیری شما او از کشور خارج شده است.
قاضی از متهمه پرسید: به نظر شما انگیزه دیپلمات آلمانی درحمایت از فتنه اخیر چیست؟
متهمه گفت: تا کشور خارجی منافعی نداشته باشد کاری انجام نمیدهد.
قاضی صلواتی گفت: به نظر شما آیا درست است دختر و پسر ایرانی در خانه امن دیپلمات آلمانی جلسات و پارتیهای آن چنانی برقرار کنند؟
متهمه گفت: خیر، در یک زمانی فکر میکردم این موضوع درست است. همه با هم میگویند، میخندند، میرقصند و فکر میکردم این موضوع عادی است و همه ایرانیان با هم جشن دارند اما متوجه نبودم که آنها هم وطن ما نیستند.
قاضی پرسید: شما با دیپلمات آلمانی در تجمعات غیرقانونی شرکت کردید؟
متهمه گفت: خیر.
قاضی صلواتی پرسید: آیا دیپلمات آلمانی در یکی از تجمعات دستگیر شد؟
متهمه در پاسخ گفت: به من گفت با خودرو در راه رفتن به سفارت بوده که در میدان هفت تیر پلیس اجازه حرکت به ماشینها را نمیداد. او از خودرویش پیاده شد که در میانه راه دستگیر شد و بعد از سه ساعت سفیر آلمان حضور پیدا میکند و آنها نیز آزاد میشوند.
وکیل متهمه پرونده چهارم در دفاع از موکلش گفت: موکلم جوانی ۳۰ ساله، ناآگاه از مسایل روز، خوش باور، معتمد به خواص و سیاسیون و جاعل از مجازات تحت تاثیر بمباران خبری در راهپیماییهای خیابانی شرکت کرده است. موکلم با کارمندان سفارت آلمان به نام های”و” و “ی” با توزیع دستبند سبز و کادوی روز تولد ارتباط برقرار میکند و موکلم بازیچه دست کارمندان سفارت آلمان میشود و تحت تاثیر آنها قرار میگیرد که از این موضوع شدیدا شاکی است.
وی در دفاع گفت: یکی از شرایط تحقق جرم ماده ۶۱۰ مجازات قانون اسلامی وحدت قصد کسانی است که در یک تجمع تبانی میکنند تا امنیت داخلی و خارجی را به هم زنند صرف شرکت در یک تجمع مصداق این ماده نیست. موکلم در اجتماعات شرکت کرده و به محض تغییر شعارها علیه نظام و مقام معظم رهبری اجتماعات را ترک کرده است.
متهمه پرونده چهارم در بیان آخرین دفاع گفت: خدا را شکر میکنم که دستگیری من منجر به خروجم از منجلاب شد. من در اینجا بسیار تغییر کردهام. نمیگویم چون ریا میشود. من قصد این را نداشتم. گروهی را تحریک و رهبری کنم. از روی نادانی حرکت اشتباهی انجام دادم از شما و پیشگاه امام زمان (عج) و حضرت امام(ره) و مردم شریف به خاطر هتک حرمت ایرانیان معذرت میخواهم. به من فرصت بدهید تا زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران و زیر سایه حضرت خامنهای سرفراز زندگی کنم.
در ادامه چهارمین جلسه محاکمه تعدادی از متهمان حوادث عاشورا، فراهانی نماینده دادستان تهران در تشریح کیفرخواست متهمه پرونده پنجم گفت: متهمه پرونده پنجم ۲۴ ساله، متولد منچستر انگلستان، ساکن تهران، مجرد، فاقد سابقه کیفری، بازداشت از ۸۸/۱۰/۲۴ متهم به اجتماع و تبانی با هدف ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، توهین به مقامات ارشد نظام، شرب خمر، استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره است.
وی گفت: با توجه به اقرار متهم جرایم انتسابی به نامبرده محرز است و تقاضای مجازات وی را دارم.
فراهانی افزود: سایر اتهامات متهمه پرونده پنجم شامل ارتباط مشکوک با کارکنان سفارت آلمان، جاسوسی و ارتباط غیراخلاقی با افراد اجنبی مفتوح است.
قاضی صلواتی با فرا خواندن متهمه پرونده پنجم و تفهیم اتهام از او خواست تا از خود دفاع کند که وی گفت: من در درگیریها و تظاهرات انقلاب تا آزادی، مسجد قبا و تجمعات جماران حضور پیدا کردم بعد از آن در درگیری و تظاهرات دیگری شرکت نکردم چون نظم و امنیت کشور به هم ریخته بود.
وی گفت: من تحت تاثیر جنبش سبز فکر میکردم که کارهایی که انجام میدهم درست است و میخواستم به مملکتم خدمت کنم اما الان آگاه شدم که کار اشتباه و به نفع مملکت نبوده است.
متهمه پرونده پنجم گفت: تحت تاثیر عکسها و فیلمهایی که از تجمعات در ماهواره پخش میشد در تجمعات حضور پیدا کردم. الان فهمیدم آنها میخواهند مردم را گول بزنند و تحریک کنند. اطلاعاتی که از ایمیلم و کانالهای بی بی سی و صدای آمریکا دریافت میکردم و sms های دریافتی را از روی عادت برای دیگران میفرستادم.
وی در ادامه گفت: من حدود دو سال و نیم پیش با تعدادی از دیپلماتهای آلمانی آشنا شدم، با آنها بیرون میرفتم و در جشنهای آنها شرکت میکردم. هدف من دوستی عادی بود. یکی از آنها به من دستبند سبز داد که روی آن نوشته شده بود که من ندا هستم. من به عنوان مسلمان نباید در جشنهای آنها شرکت میکردم. خیلی پشیمان هستم و از خدا، مقام معظم رهبری و قاضی تقاضای بخشش دارم. از زمان دستگیری تا الان خیلی چیزها یاد گرفتم و تغییر کردم. یک سری از اخلاقیاتم را کنار گذاشتم.
قاضی صلواتی از متهمه پرسید: شما تابعیت مضاعف دارید. با چه هدف و انگیزهای در تجمعات بعد از انتخابات شرکت کردید؟
متهمه گفت: با وجود اینکه من در ایران به دنیا نیامدم اما کشور اصلی من ایران است. مادرم مسیحی بود. سپس مسلمان شد، او زن بسیار پاکی است، امیدوارم یک روزی اخلاق مادرم را داشته باشم. از آنجایی که فکر میکردم کارم درست است در تجمعات شرکت کردم.
قاضی صلواتی از متهمه پرسید: از دیپلمات آلمانی رهنمود خاصی دریافت کرده بودید که متهمه متوجه سوال قاضی نشد که قاضی صلواتی توضیح بیشتری داد که برای حضور در تجمعات دیپلمات آلمانی تو را ترغیب میکرد که متهمه گفت: نه.
قاضی صلواتی از متهمه درباره انگیزهاش در ارتباط با بیگانگان سوال کرد.
متهمه گفت: هدف من یک دوستی ساده بود. مثل دوستیهای ساده دیگر فقط به هم ایمیل میفرستادیم اما ایمیلهایمان نیز سیاسی نبود.
قاضی صلواتی با استناد به پرینت موبایل متهمه ردیف پنجم از او پرسید: شما شب عاشورا ۴۰ sms برای شرکت در تجمع ارسال کردهاید؟ چه دفاعی دارید؟
متهمه پرونده پنجم گفت: از روی عادت و بدون فکر آنها را ارسال کردم اما خودم در آن تجمعات نیز شرکت نکردم.
قاضی از متهمه پرسید: به نظر شما آیا در شان یک دختر ایرانی بود که در جلسات و پارتیهای آن چنانی دیپلمات آلمانی شرکت کنند؟
متهمه گفت: خیر، آن لحظه متوجه کارهایم نبودم.
محمدصادق صادقی، وکیل مدافع متهمه پرونده پنجم در دفاع از موکلش گفت: به لحاظ جلوگیری از اطاله وقت دادگاه لایحهام را ارایه خواهم داد و در ادامه به دفاع از اتهامات مندرج در کیفرخواست پرداخت.
وی گفت: موکلم یک بار اقرار کرده است که چند سال پیش در انگلستان به اصرار خالهاش یک مقدار مشروب مصرف کرده است، حد در صورتی به وی تعلق میگیرد که متهم دو بار اقرار کرده باشد و در مورد نگهداری تجهیزات دریافت از ماهواره مسوولیت مستقیم این تجهیزات برعهده تهیه کننده، خانواده وی است نه موکل. کیفرخواست صادره در این دو مورد با موازین قانونی انطباق ندارد که در دو مورد اخیر نیز که رسیدگی در صلاحیت دادگاه انقلاب نیست.
صادقی افزود: با توجه به شرایط موکلم و با استناد به مواد ۲۲ و ۲۵ قانون مجازات اسلامی تقاضای عفو و بخشش وی را دارم.
قاضی در پاسخ به وکیل درباره ایراد در صلاحیت رسیدگی دادگاه گفت: براساس حکم صادره از سوی ریاست قوه قضاییه بنده علاوه بر ریاست شعبه ۱۵ دادگاهانقلاب دادرس دادگاه عمومی تهران هستم.
متهمه در بیان آخرین دفاع گفت: من از درون و از لحاظ فکری بسیار تغییر کردهام، در گذشته بعضی وقتها نماز میخواندم، اما الان وجود خدا را در کنارم حس میکنم. از کارهای خودم پشیمان هستم. از جوانان دیگر میخواهم قبل از هر کاری فکر و تحقیق کنند و از شما، خدا و مقام معظم رهبری میخواهم که مرا ببخشید.
در انتهای جلسه قاضی صلواتی ختم جلسه را اعلام کرد و گفت: زمان جلسه بعدی متعاقبا اعلام میشود.
http://lawyernews.ir/?p=160