×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Wednesday, 24 April , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر

نوع رأی: جزایی موضوع رأی: آدم ربایی سال صدور رأی: ۱۳۸۵ استان محل صدور: سمنان شعبه صادر کننده: شعبه ۱۰۲ محاکم عمومی جزایی سمنان قاضی صادر کننده: آقای عباسی‌نژاد سمت صادر کننده: رئیس دادگاه تأیید رأی: توسط شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور نکات آموزشی رأی: ۱-رأی دادگاه بیان‌کننده دقت‌نظر دادگاه در کشف واقع قضیه است. ۲-رأی دادگاه تبیین کننده شرح ماوقع و چگونگی ارتکاب جرم توسط متهمان است. ۳-رأی دادگاه با استدلال کافی و توجیه منطقی تصمیم همراه است. ۴-رأی دادگاه شاخصه‌های قانونی رأی قوی را با خود به همراه دارد. شماره و تاریخ دادنامه: ۱۱۲۳ مورخ ۲ بهمن ۱۳۸۵ کلاسه پرونده: ۱۰۲/۶۸۵/۸۵ مرجع رسیدگی: شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزایی سمنان شاکیه: اکرم … به نشانی … بلوار … کوچه … متهمان: ۱- یوسف … به نشانی … بلوار … خیابان … ‌۲- محمود … به نشانی چهارصد دستگاه … با وکالت حمیدرضا … به نشانی تهران خیابان شریعتی … ‌۳- اسماعیل … به نشانی آمل خیابان … سمت چپ کوچه چهارم پلاک … با وکالت سید غلامرضا … به نشانی … خیابان … کوچه فجر دوم…. موضوع: ‌آدم ربایی و عمل منافی عفت گردش‌کار: ‌در تاریخ ۹ آذر ۱۳۸۵ کیفرخواستی به محاکم عمومی سمنان تسلیم، به این شعبه ارجاع و به کلاسه مرقوم ثبت گردید. پس از جری تشریفات قانونی و سرانجام به تاریخ ۲۵ دی ۱۳۸۵ در وقت مقرر دادگاه به تصدی امضاکنندگان ذیل تشکیل است، با بررسی جامع اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعـلام و به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی می‌نماید: رأی دادگاه درخـصــوص اتـهـام آقـایـان ۱- یـوسـف … فـرزنـد محمدعلی، ۲۱ ساله اهل … ساکن … مجرد، با صدور قرار قبولی وثیقه آزاد ‌۲- محمود… فرزند محمد، ۲۰ ساله اهل و ساکن … با صدور قرار قبولی وثیقه آزاد، متأهل با وکالت آقای حمیدرضا … وکیل پایه یک دادگستری ‌۳- اسماعیل … فرزند حسن، ۲۳ ساله اهل و ساکن … مجرد با صدور قرار قبولی وثیقه آزاد، با وکالت آقای سید غلامرضا … وکیل دادگستری همگی دایر به شرکت در آدم‌ربایی با وسیله نقلیه و نیز ارتکاب عمل منافی عفت غیر از زنا نسبت به خانم … بدین توضیح که خانم … بیان داشته: روز چهارشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۴ ساعت ۲۰ شب به قصد رفتن به خوابگاه دانشجویی فضیلت از حوالی میدان امیرکبیر به عنوان مسافر سوار پیکان سفید رنگ که حامل ۲ نفر سرنشین به اتفاق راننده بود شده و در بین راه راننده مسیر را تغییر داده و به سمت خارج از شهر و کمربندی حرکت نموده و از شهر خارج می‌شود و به آنها اعتراض نمودم که من را به کجا می‌برید، گفتند حالا بنشین بعد تو را می‌رسانیم. من خواهش کردم که من را پیاده کنند اعتنایی نکردند و به مسیر خود ادامه دادند. در هنگام سوار شدن به خودرو آقای … راننده و آقای … جلو نشسته و … در صندلی عقب بغل من نشسته بود و به راننده گفتم بایست و نگهدار، گفت من از عقبی دستور می‌گیرم و به طی مسیر می‌پرداختند. با این‌که شب برف می‌آمد و هوا سرد بود می‌خواستم درماشین را باز کنم که سرنشین جلو در را محکم گرفت و بست و … و نیز بازوی من را گرفت و گفت اگر دفعه دیگر در را باز کنی توی گوش شما می‌زنم. من دیگر ناامید شدم و حتی از ایشان خواستم که هر چه می‌خواهند پول، موبایل و طلا می‌دهم من را رها کنند که آنها قبول نکردند و حتی گفتند ما پول می‌دهیم تا تو راضی شوی. در تمام این مدت گریه می‌کردم؛ ولی اثری نداشت بعد وارد جاده روستای اروانه شدند. در بین راه جایی که کاملاً تاریک و سرد بود، اتومبیل را نگه‌داشته و گفتند پیاده شو و اگر می‌خواهی بروی برو؛ ولی اینجا پر از حیوانات مثل گرگ و شغال می‌باشد. ناگزیر در ماشین نشستم آنها دوباره جلوتر رفتند در نزدیک یک مرغداری ایستادند و هر ۳ نفر پیاده شدند. به آنها اعتراض کردم و گفتم من را برسانید، گفتند می‌خواهیم مشروب بخوریم داخل ماشین بودم که سرنشین کناری من … به داخل ماشین آمده و به من تعارف کرد و با من صحبت می‌کرد که من را راضی کند و چون قبول نمی‌کردم و سر و صدا می‌کردم من را بوسید و پیاده شد و دوباره آقای … سوار شد و دست‌های من را محکم گرفت و پاهای من را به طرف خود کشید و مشغول باز نمودن دکمه‌های مانتو من شد که ناگهان یکی از ۲ نفری که بیرون بود به شیشه زد و … خود را جمع کرد و دید نوری از مقابل در حال نزدیک شدن می‌باشد. آقای … از من خواست سرم را پایین بیاورم من هم کیفم را محکم با ۲ دستم گرفتم و به محض رسیدن خودرو عبوری خود را از اتومبیل به پایین انداختم و سوار اتومبیل عبوری شدم و خود را نجات دادم. ‌در بین راه که من را ربوده بودند، راننده اسماعیل … دستش را روی پای من گذاشته بود. ‌یکی از متهمان به نام اسماعیل … می‌گوید: در روز ۲۲ دی ۱۳۸۴ از شهمیرزاد به اتفاق آقای … و … به طرف سـمـنان می‌آمدیم که این خانم را در جلوی ایستگاه شهمیرزاد سوار کردیم. آقای … عقب نشسته بود و با خانم … مشغول صحبت کردن و خوش و بش کردن بودند. در ورودی شهر سمنان… از من خواست که به طرف روستای اروانه برویم و چون من فکر می‌کردم این ۲ نفر با هم رفیق می‌باشند قبول کردم و در بین راه خانم … مدام اعتراض می‌کرد و می‌خواست خودش را به بیرون بیندازد. در روستای مؤمن آباد وقتی آقای … برای خرید وسایل خوراکی پیاده شده بود، خانم … پیاده شد و با تلفن همراه خودش صحبت کرده و حتی به صندلی جلو آمده و با … برای نشستن در صندلی جلو جر و بحث کردند و در نهایت خـانـم … در صـنـدلی عقب نشست. خانم … مرتب سر و صدا می‌کرد و نگران بود، از من می‌خواست که برگردم و آقای … به او گفت نگران نباش بر می‌گردیم. ماشین را متوقف کردم. من و … پیاده شدیم و آقای … با خانم … در اتومبیل بودند و … بعد از چند دقیقه پیاده شد و … نزد او رفت و خانم … با آقای … سر و صــدا مــی‌کــرد تـا ایـن‌کـه ماشین از روبه‌رو رسید و شاکی در را سریع باز نمود و پیاده شد. آقای … نیز بیان نمود که در شهمیرزاد تلفن همراه آقای … زنگ خورد وقتی که صحبت کرد، آقای … گفت من با دوست دخترم قرار دارم. در حال برگشت در جلوی ایستگاه این دختر را سوار کرد. من رفتم عقب نشستم و این خانم در صندلی جلو نشست بعد از رسیدن به سمنان … اعلام کرد که می‌خواهیم به روستای اروانه برویم شما هم بیایید که با هم رفتیم. در بین راه روستای مؤمن آباد من برای دستشویی پیاده شدم که شاکی نیز پیاده شد و شروع به شوخی کردن با من کرد. موقع سوار شدن شاکی جلو نشست من از او خواستم عقب بنشیند که قبول نکرد و گفت من می‌خواهم پیش اسماعیل باشم تا این‌که ماشین عبوری رسید و خانم … پیاده شد و جلوی ماشین را گرفت و سوار شد. متهم ردیف دوم آقای … نیز به‌طور خلاصه بیان نمود که به اتفاق دوستانم ساعت ۶ بعدازظهر در شهمیرزاد دختری را که دوست … بود سوار کردیم. … گفت، می‌رویم روستای اروانه منزل پدر بزرگم، شاکی مقاومتی نکرد و با رضایت کامل به همراه ما آمد. در ۵کیلومتری اروانه ما ۳ نفر از ماشین پیاده شدیم و ایـن خـانـم داخـل مـاشـیـن نـشـسـتـه بـود. با رسیدن ماشین که از طرف اروانه به سمت سمنان در حال حرکت بود خانم … در ماشین را باز کرد و پیاده شد و به‌وسیله آن ماشین رفت. ‌پس از انجام تحقیقات پرونده با صدو کیفرخواست شماره ۴۱۲۵ مورخ ۳ اسفند ۱۳۸۴ برای متهمان به اتهام شرکت در آدم ربایی تقاضای کیفر شده و پرونده به شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومی سمنان ارجاع و آن مرجع به موجب دادنامه شماره ۲۲۹ مورخ ۸ خرداد ۱۳۸۵ هر یک از متهمان را به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم نموده و پرونده با تجدیدنظرخواهی محکومان به شعبه ۲۷ دیوان‌عالی کشور ارسال که آن مرجع نیز ضمن احراز بزه آدم‌ربایی، با این استدلال که بدون استناد به ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی تعیین مجازات به کمتر از حداکثر قانونی فاقد وجاهت قـانـونـی بـوده و هـمـچـنین چون درخصوص فعل حرام و تهدید اظهارنظر نشده است، پرونده را به دادگاه همعرض ارجاع داده، ایـنک بنا به مراتب مذکور و اظـهـــارات شـــاکـــی، مـتـهـمــان و وکـلای ایـشـان و کـیفرخواست دادسرای عمومی و انقلاب سمنان و اظهارات شهود، آقایان … و … شـهـرت هـر دو … کـه اظـهـار داشتند ما در جاده اروانه در حال حرکت بودیم، کنار جاده پیکان سواری سفید رنگ پارک بود،۲ نفر کنار ماشین بودند از کنار آنها که رد شدیم چند متر نرفته بودیم در عقب پیکان باز شد و خانمی خود را به وسط جاده انداخت، ایستادیم و دیدیم خانم از ما کمک می‌خواهد و با حالت مضطرب و لرزان که حتی نمی‌توانست روی پاهای خود بایستد خود را روی برف کشان کشان به ماشین ما رساند، ما او را بردیم. اسماعیل … را شناختیم و با عنایت به این‌که هر چند خانم … در ابتدای سوار شدن با رضایت سوار شده؛ ولی این رضایت برای سوار شدن به عنوان مسافر بوده و دیری نمی‌پاید که این رضـایـت زایـل شـده و بـه مـحض تغییر مسیر اتومبیل اعتراض‌های وی را به دنبال می‌آورد و در بزه آدم ربایی مصادیق عنف و تهدید و با حیله جنبه تمثیل دارد، بنابراین ربودن به هر صورت که باشد وقتی که رضایت مجنی علیه را زایل کند محقق می‌گردد و عدم رضایت مجنی علیه و تحصیل متقلبانه رضایت وی موجب تحقق بزه می‌باشد و با عنایت به اظهارات متناقض متهمان در مراحل مختلف بازجویی که آقای اسماعیل … شاکیه را دوست آقای … معرفی کنند و آقایان … و … و خانم … را به دوست دختر آقای … معرفی می‌کنند و حتی مدعی می‌شود که قـبل از سوار شدن با تلفن همراه یکدیگر تماس گرفتند و قرار ملاقات می‌گذارند و این در حالی است که با بـررسـی پـریـنـت تـلـفـن‌هـای تـمـامی متهمان شاکیه نه تنها در روز حادثه بلکه در روزها و ایام قبل از آن نیز با آقای … و حتی با ۲ متهم دیگر تماس نگرفته و ارتباط برقرار نکرده است و با توجه به دفاعیات متهمان و وکلای آنان که اصل رفتن به جاده روستای اروانـه را در مـعـیـت شـاکـیه تأیید نمودند؛اما مدعی هستند که وی با میل و رضایت خود به همراه آنان آمده است و حتی در بین راه باوجود این‌که با تلفن همراه خودش صحبت کرده است چرا تقاضای استمداد ننموده است که این دفاعیات قابل پذیرش نیست؛ چراکه اگر شاکیه راضی به این موضوع بوده است چرا در هنگام توقف و مورد تعرض قرار گرفتن این صورت از چنگ آنان فرار نموده و خود را به اتومبیل آقای … می‌رساند و بنا به اظهار خانم … قبل از آن فکر نمی‌کرده موضوع آنقدر جدی باشد که بخواهد به نامزدش در پشت تلفن بگوید که شاید شک او را برانگیزد و باعث ناراحتی و یا اختلاف ایشان شود و با توجه به این‌که اظهارات متهمان با اظهارات شاکیه انطباق دارد و صرف‌نظر از اعلام رضایت شاکیه نسبت به آقایان اسماعیل … و محمود … و با عنایت به سایر قراین موجود بزه‌های انتسابی به نامبردگان محرز است. دادگاه هر یک از متهمان را به اتهام آدم ربایی با وسیله نقلیه که موجب آسیب حیثیتی وی گردیده‌اند به استناد ماده ۴۲ و قسمت اخیر ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی و رعایت بندهای ۲ و ۵ ماده ۲۲ همین قانون به لحاظ وضع خاص متهمان و گذشت شاکیه نسبت به ۲ نفر از متهمان هر یک از متهمان را به پرداخت ۲۰ میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس با احتساب ایام بازداشت قبلی در حق دولت محکوم می‌نماید. هر یک از متهمان را به اتهام انجام عمل منافی عفت غیر از زنا به استناد ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی به تحمل ۵۰ ضربه شلاق تعزیری محکوم می‌نماید و در خصوص دیگر ایراد دیوان عالی کشور مبنی بر اظهار نظر پیرامون موضوع تهدید با توجه به این‌که درخصوص این اتهام قبلاً در دادسرای عمومی و انقلاب قرار منع تعقیب صادر گردیده، دادگاه با تکلیفی مواجه نمی‌باشد. رأی صادر شده حضوری و ظرف مدت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دیوان عالی کشور می‌باشد. رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزایی سمنان هادی عباسی‌نژاد طرفین و وکلای متهمان ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره ۱۱۳۲مورخ ۲ بهمن ۱۳۸۵ با احراز بزهکاری متهمان درخصوص اتهام آدم ربایی و با استناد به ماده ۶۲۱ و رعایت بندهای ۲ و ۵ ماده ۲۲ (به لحاظ گذشت شاکی از ۲ نفر از متهمان و وضع خاص آنان) هر یک از متهمان را به پرداخت ۲۰ میلیون ریال جزای نقدی و همچنین در مورد اتهام داشتن رابطه نامشروع با شاکیه با استناد به ماده ۶۳۷ قانون مذکور به تحمل ۵۰ ضربه شلاق محکوم می‌نماید. خانم شاکیه با تقدیم لایحه‌ای اعلام می‌کند که به آقای … رضایت نداده و درنهایت صدور رأی شایسته را مطالبه می‌کند… پرونده از این حیث به دیوان‌عالی کشور ارسال گردیده و تحت نظر قرار دارد. ‌هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای سید حسین جعفری، عضو ممیز و اوراق پرونده دادنامه شماره ۱۱۳۳ مورخ ۱ بهمن ۱۳۸۵ تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده، چنین رأی می‌دهند: بسمه تعالی رأی شعبه با توجه به محتویات پرونده و رعایت جهات مخففه از سوی دادگاه، درخواست تجدیدنظر با هیچ‌یک از شقوق مذکور در ماده ۲۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری انطباق نداشته و مردود است، ازاین‌رو دادنامه تجدیدنظر خواسته عیناً ابرام می‌گردد. محمدرضا بروجردی،رئیس و سید حسین جعفری،مستشار