جدیدترین نظریههای مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه منتشر شد.
متن سوالات و پاسخ این مرجع به آنها به شرح زیر است:
سؤال
ادعای زوجه مبنی بر سوء رفتار یا سوء معاشرت، لزوماً بر مبنای رأی کیفری صادره از مرجع صالح، متضمن محکومیت زوج از حیث تهدید، توهین، ایراد صدمه عمدی و ترک انفاق قابل اثبات است یا این که دادگاهی که متصدی رسیدگی به درخواست زوجه به خواسته طلاق ناشی از تخلف از شرط ضمن عقد یا تحقق عسر و حرج است، رأساً با انجام تحقیقات محلی و استماع گواهی شهود میتواند در راستای اثبات ادعای زوجه به گردآوری دلیل و تحلیل و سپس استنباط از آنها بپردازد؟ در فرض اخیر، اثبات موضوع با حکمی که قبل یا بعد از آن، در دادگاه کیفری مبنی بر برائت صادر میشود، منافات ندارد؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
دادگاهی که در مقام رسیدگی به درخواست زوجه برای طلاق به لحاظ سوء رفتار یا سوء معاشرت یا تخلف از شرایط ضمن عقد توسط زوج و یا عسر و حرج زوجه میباشد، مستنداً به ماده ۱۹۹ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی میتواند، رأساً با انجام تحقیقات محلی و … در راستای بررسی دلیل یا دلایل طلاق زوجه اقدام نماید و چنانچه اقدام زوج نسبت به زوجه مشمول یکی از عناوین کیفری هم باشد، صدور حکم برائت از دادگاه کیفری نسبت به آن در هر زمان به طور کلی منافاتی با اقدام دادگاه خانواده به شرح صدرالذکر (که مبنای صدور حکم طلاق بوده) ندارد؛ زیرا ممکن است، عملی از لحاظ کیفری جرم نباشد یا به دلایلی سوءنیت متهم احراز نشود، ولی سوء رفتار یا سوء معاشرت تلقی شود.
سؤال
با توجه به مقررات ماده ۳۵۶ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (در امور مدنی) ناظر به ماده ۲۴ از همان قانون آیا دعوای تعدیل تقسیط محکوم به، لزوماً باید در دادگاهی که رأی به تقسیط صادر نموده است مطرح شود؟ در صورت مثبت بودن پاسخ آیا همان شعبه به سبب سابقه اظهار نظر مشمول موارد رد نیست؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
با توجه به اینکه ایسار و اعسار اشخاص امری متغیر است و ممکن است کسی در زمان تقسیط قادر بوده اقساط مقرر را بپردازد اما بعدها بواسطه تقلیل درآمد و یا افزایش مخارج نتواند آن اقساط را بپردازد، محکومٌعلیه میتواند دادخواست تعدیل تقسیط را تقدیم دادگاه کند با توجه به اینکه دعوای جدیدی است، قابل استماع و رسیدگی در دادگاه بدوی است و از جهات ردّ هم نیست.
سؤال
با لحاظ ماده ۵۵ قانون وکالت مصوب ۱۳۱۵ و ماده ۱۴ قانون تشکیل صندوق حمایت وکلا و کارگشایان دادگستری مصوب ۱۳۵۵ با اصلاحات بعدی که ظهور صرف در ممنوعیت وکالت وکلای بازنشسته دارد، خواهشمند است به سؤالات ذیل پاسخ داده شود.
۱- آیا وکلای بازنشسته میتوانند در شرکتهای خصوصی و دولتی و یا ادارات و سازمانهای وابسته به دولت و مأمور به خدمات عمومی به عنوان مشاور حقوقی ارایه خدمت کنند یا خیر؟
۲- به صورت استقلالی مثلاً در محل دفتر وکالت سابق مجاز به ارائه مشاورههای حقوقی هستند یا خیر؟
۳- بر اساس ماده ۳۵ آئیننامه قانون وکالت مصوب ۱۳۱۶ وکلای بازنشسته در صورت تصویب هیأت مدیره میتوانند در دایره معاضدت، معاضد کانون متبوع خود در پذیرش متقاضیان و تعیین وکیل معاضدتی باشند؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
۱- وکلای بازنشسته در صورت تأسیس دفتر خدمات مشاوره حقوقی و یا انجام وکالت، مشمول ممنوعیت مقرر در ماده ۵۵ قانون وکالت مصوّب ۱۳۱۵ و ماده ۱۴ قانون تشکیل صندوق حمایت وکلا و کارگشایان دادگستری مصوّب ۱۳۵۵ با اصلاحات بعدی میباشند. برای ارائه مشاوره حقوقی به شرکتهای خصوصی و دولتی و ادارات و سازمانهای وابسته به دولت و مأمور به خدمات عمومی در فرض استعلام که صرفاً مستلزم دارا بودن دانشنامه لیسانس در رشته حقوق است، منعی به نظر نمیرسد.
۲- داشتن دفتر، تحت عنوان دفتر وکالت یا مشاوره حقوقی از مصادیق تظاهر و مداخله در عمل وکالت تلقی میشود.
۳- با عنایت به اینکه ماده ۳۵ نظامنامه قانون وکالت مصوّب ۱۹/ ۳/ ۱۳۱۶ تصریح دارد، کارکنان معاضدت قضایی باید حتی المقدور از بین وکلای عدلیه انتخاب شوند، بنابراین در فرض استعلام استفاده از وکلای بازنشسته و یا اشخاصی که وکیل عدلیه نیستند نیز بلامانع است.
سؤال
اگر امکان دسترسی به نمونه امضائات مسلمالصدور به هیچ نحو به جز از طریق خواهان وجود نداشته باشد، آیا میتوان به خوانده جهت ارائه نمونه امضائات مسلمالصدور اخطار کرد؟ اگر خوانده حضور نیافت و یا حضور یافت و صراحتاً اعلام داشت حاضر نیست نمونه امضائات را ارائه کند، آیا این امر قرینه بر صحت سند مورد انکار یا تردید است یا خیر؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
با توجه به اینکه بار اثبات و ارائه دلیل به عهده مدعی میباشد، وی باید نمونه امضائات مسلمالصدور خوانده را جهت رسیدگی به اصالت سند به دادگاه ارائه نماید، ولی دادگاه مطابق ماده ۱۹۹ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی میتواند جهت کشف حقیقت، هرگونه تحقیقی را که لازم باشد، رأساً انجام دهد؛ از جمله این که در صورت عدم دسترسی به امضائات مسلمالصدور خوانده، به وی اخطار نماید که نمونه امضائات مذکور را ارائه نماید. اما اگر وی از ارائه آن خودداری کند، صرف خودداری، قرینه بر صحت ادعای خواهان نیست. ولی اگر به رغم اقرار به این که اسناد مسلمالصدور را در اختیار دارد، از ارائه آن خودداری میکند، باتوجه به ملاک ماده ۲۰۹ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، دادگاه میتواند آن را از جمله قرائن مثبته تلقی کند.
سؤال
آیا با توجه به تبصره ۲ ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی اگر مجازات بزه قابل گذشت که دارای آثار تبعی است اجراء شده باشد و شاکی بعد از اجراء مجازات رضایت خود را نسبت محکومعلیه اعلام نماید آثار تبعی رفع می¬گردد؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
طبق تبصره ۲ ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، گذشت شاکی در جرایم قابل گذشت موجب موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات، اعم از مجازات اصلی و تبعی است، در فرض سؤال نیز با توجه به اصل تفسیر قانون جزا به نفع متهم، با گذشت شاکی خصوصی پس از اجرای مجازات اصلی، اجرای آثار تبعی آن نیز موقوف می گردد.
سؤال
۱- نظر به اینکه در نیابت صادره، مجوز ورود به مخفیگاه متهم و محکومعلیه قید میشود یا متقاضی بنا به مجوزی که مرجع محترم معطی نیابت قید نموده تحت عنوان و عبارت «با داشتن کلیه اختیارات قانونی»، درخواست ورود به مخفیگاه میکند. حال با عنایت به اینکه ورود به مخفیگاه میبایست در صورت حصول ظن قوی به حضور محکومعلیه یا متهم در محل صادر شود، مواد ۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ و ۱۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲، آیا میتوان به صرف داشتن مجوز در نیابتهای صادره یا بنا به درخواست متقاضی بدون ارائه گزارش ضابطین یا حصول ظن قوی به حضور در محل از ناحیه مقام قضایی حکم ورود به مخفیگاه صادر نمود یا نیاز به کسب اطمینان از محل و مخفیگاه متهم و محکوم علیه است؟ طریق کسب اطمینان چگونه است؟ در واقع، ظن قوی امر استنباطی میباشد یا باید با همراه قرائن و اماراتی مانند گزارش ضابطین باشد؟
۲- با توجه به اینکه عموماً در مفاد نیابتهای ارجاعی، صراحتی به مجوز حضور وکیل در مرحله انجام نیابت، وجود ندارد آیا مرجع اجراکننده نیابت میبایست با کسب مجوز در نیابت، اعلام وکالت را قبول نماید و نیاز به صدور مجوز از ناحیه مرجع معطی نیابت میباشد یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا محکوم علیه میتواند بدون دستور مرجع معطی نیابت وکیل خود را به مرجع مجری نیابت معرفی کند؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
۱- نظر به این که رعایت حریم خصوصی افراد به عنوان یکی از حقوق اساسی اشخاص، لازم است، قانونگذار دستور ورود به منزل یا مخفیگاه را در صورتی که مستند به دلیل باشد، پذیرفته و صراحتاً در ماده ۹۶ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ به این امر اشاره داشته و در ماده ۱۳۷ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ که متعاقباً لازم الاجراء خواهد شد، بازپرس را مکلف به قید جهات ظن در پرونده کرده است. ضمناً قرائن و امارات منتهی به ظن باید عینی باشد، نه ذهنی.
۲- حق استفاده از وکیل از جمله حقوق دفاعی بوده و هرکسی میتواند در هر مرحله از دادرسی، وکیل معرفی کند و نیاز به تصریح از سوی معطی نیابت نیست. در ماده ۱۸۵ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ به این امر اشاره شده است
http://lawyernews.ir/?p=3617